اولین روز خانه پریسا (روز جهاز برون )24 مرداد 1391
امروز روز جهاز برون پریسا بود روزی که همه واسش ذوق و شوق داشتیم اول من نمی خواستم برم چون می ترسیدم دامون همه چیز را بهم می ریزه اما دلم نیومد خلاصه صبح رفتیم خانه پریسا دامونم همش پری پری می گفت و بچم آقا دست به چیزی نمیزد و پی بازی با اسباب بازیهای خودش بود که براش برده بودم.ظهر که شد به دامون خبر دادند که امیرحسام اومد دامون نفهمید چجوری دوید تا برسه دم در و منتظر بود تا حسام برسه بعدش دیگه دوتایی باهم کلی بازی کردند طوری که به زور ظهر یه چرت زد یواش یواش هر چی به شب نزدیک تر میشدیم دیگه دامونی قابل کنترل نبود اما کلی بازی کرد و مثل همیشه شادی را با خودش آورده بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی