24آذر 1391
امروز از صبح رفته بودیم خانه خاله منیر . دامون از دیشب به عشق امیر حسام خوابیده بود.از موقعی که رسیدیم تا شب موقع برگشت دامونی در حال بازی با امیر حسام آنقدر بازی کرد که از خستگی تو ماشین خوابش برد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
امروز از صبح رفته بودیم خانه خاله منیر . دامون از دیشب به عشق امیر حسام خوابیده بود.از موقعی که رسیدیم تا شب موقع برگشت دامونی در حال بازی با امیر حسام آنقدر بازی کرد که از خستگی تو ماشین خوابش برد.